ما آدم ها عادت داریم به رسم خویشاوندان خوش بخت ترمان،میمون ها و بونوبو ها و شامپانزه ها،دور هم جمع شویم و به اصطلاح،معاشرت کنیم و از مصاحبت یکدیگر محظوظ شویم؛چرا که همان طور که علما گفته اند و خود نیز حس کرده ایم انسان موجودیست اجتماعی! و یک موجود اجتماعی به ضرورت ذاتش دوست دارد در جمع باشد. در اینکه "در جمع بودن" برای انسان فواید بسیاری از منظر بقا و روانشناسی دارد شکی نیست لکن از آن رو که به فراخور روحیه پرعنادم معتقدم هر چیز و نه-چیز، موجود و معدوم، مستحق نقد است و از آن جایی که خصم وجودی خود را با باژگونی هر چه التیام بخش است آرام می سازم، می خواهم در این" شر و ور نامه" به جنگ با "در جمع بودن" فروبیفتم.